پرسید:
به خاطر کی زنده هستی؟
بااینکه دلم فریاد می زد به خاطر تو,
گفتم:
(به خاطر هیچ کس )
پرسید:
به خاطر چه زنده هستی؟
با اینکه دلم می خواست با تمام وجود داد بزنم بخاطر تو,
گفتم:
(به خاطر هیچ چیز)
ازش پرسیدم:
تو برای چه زنده هستی
با یک بغض غم الود گفت:
به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است